شماره ٢٥٦: شبى گر آن پسر نازنين به ما برسد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
شبى گر آن پسر نازنين به ما برسد
بود اميد که بر درد ما دوا برسد
چه گويمش که بلايى ست او به نيکويى
چنان بلاى دل، اى کاشکى به ما برسد
رود کرشمه کنان در ره و هزار چو من
بمرده باشد هر سو، به خانه تا برسد
عمامه کج نهد و بس که پيچ پيچ کند
به هر دل از خم او پيچشى جدا برسد
ز بهر خوبان گويند «جان خود بفروش »
هزار بار فروشم، اگر بها برسد
بيار زلف دلاويز تا به سينه نهم
دل ز جاى برفته مگر به جا برسد
جفاى برشکنى هاى تو مرا بشکست
رو مدار که بر خسرو آن جفا برسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید