شماره ٢٣٧: چو باد صبح به آن سرو خوش خرام شود

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
چو باد صبح به آن سرو خوش خرام شود
سلام گويم و جان همره سلام شود
غلام اويم و هر کس که بيند آن صورت
ضرورت است که همچو منش غلام شود
عنايتى که رهى نيم کشت غمزه تست
به يک اشارت ابروى تو تمام شود
جدا کنى تو و من پيش خلق شکر کنم
مرا جمال تو بايد که نيک نام شود
لب و دهان و رخت هر يکى بلاى دل اند
يکى دلم چه کند، جانب کدام شود؟
به چند سوز دل از آه کار پخته کنم
دگر ره از خنکى هاى بخت خام شود
به فتوى خط او کآيتى ست مى ترسم
که خواب بر همه کس بعد ازين حرام شود
ميان غم زدگانم بخوان که پيش ملک
فقير نيز بگنجد که بار عام شود
ببرد خواب ز همسايه ناله خسرو
مباد مرغ چمن پاى بند دام شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید