شماره ٢١٠: به هر جنبش که در زلفت ز باد صبحگاه افتد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
به هر جنبش که در زلفت ز باد صبحگاه افتد
بسا دلهاى مسکينان کزان زلف دو تاه افتد
گل اندر خوابگاه نرگس افتد گر وزد بويت
وليکن عشق بازان را خسک در خوابگاه افتد
تو مى رو مست و غلتان، کو هزاران توبه باطل شو
چه غم دارد ازان شاهد که زاهد در گناه افتد؟
ز چشمت کاروان صبر من تاراج کافر شد
مسلمانان، کسى ديده ست کاندر شهر راه افتد؟
تو جولان مى زنى و طالبان چون گرد دنبالت
مبادا کان عنان در دست مست او مخواه افتد
سرم خاک ره سروى که چون بينند بالايش
کلاه افتد ز سر بر خاک و سر پيش کلاه افتد
هوس دارد که در پايت سراندازى کند خسرو
وليکن کسى گدا را راه پيش پادشاه افتد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید