شماره ١٢٩: نسيم زلف تو دل را درون بجنباند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
نسيم زلف تو دل را درون بجنباند
بلاست چشم تو چون تيغ خون بجنباند
چو باد بر سر زلفت رود ز هر جانب
بسا که سلسله هاى جنون بجنباند
يکى نمى زند و دل همى برد چشمت
چو جادويى که لب اندر فسون بجنباند
بسوخت جانم و روزى دلش نشد که به درد
سرى به سوز من بى سکون بجنباند
بخفت بخت و فلک هم نه مهربان که گهى
ز خواب پهلوى بخت نگون بجنباند
ميان خلق مگيرم که ناله اى دارم
که دردهاى کهن از درون بجنباند
تو پا به هوش نه، اى مست نازپرورده
که عرش را دم خسرو ستون بجنباند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید