شماره ١٠٣: اگر ز حال من آن شوخ را خبر باشد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر ز حال من آن شوخ را خبر باشد
بسوزد ار دلش از سنگ سخت تر باشد
حکايت من و او عشق نيست مى دانم
که عشق ديگر و ديوانگى دگر باشد
رو، اى نسيم صبا و از آن دو چشم سياه
اگر نه کشتنيم، سهل يک نظر باشد
ولى تو سنگدلي، کى دلم نگه داري؟
نه هر که سنگتراش است شيشه گر باشد
اگر نمک چکد از چشمهاى من زان شب
که ديده را خيال لبت اثر باشد
ز گريه موى بر اندام من همى خيزد
گيا به خاستن آيد، زمين چو تر باشد
نمک چگونه نسايى به چشم من که مرا
به نوک هر مژه پرکاله جگر باشد
بسوختى دل خسرو مگر نمى دانى
که آه سوخته عشق را اثر باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید