شماره ٩٠: کمند زلف تو عشاق را به کوى تو آرد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
کمند زلف تو عشاق را به کوى تو آرد
ز بهر بند کشى چشم فتنه جوى تو آرد
هزار کوه غم از دل به يک نظر بربايد
هر آن نسيم که بوى مرا ز کوى تو آرد
ز باد خسته شوم چون به گرد روى تو گردد
ولى ز لطف صبا شاکرم که بوى تو آرد
کجا گريز کنم از تو هر طرف که گريزم
خيال زلف توام موکشان به سوى تو آرد
شوم به راه تو خاک و در اين غمم که نباشد
صبا غبار غم آلود من به کوى تو آرد
به هر رهى که خرامى به يک نظاره رويت
به صد هزار دل فارغ آرزوى تو آرد
مرا کرشمه و نازى که نرگس تو نمايد
دليل کشتن مردم براى خوى تو آرد
گريستم ز تو خونها بسى و با تو نگفتم
چگونه دوست ازين ماجرا به روى تو آرد
صفت چرا نکند خسروت که سنگ و زمين را
جمال تو بربايد، به گفتگوى تو آرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید