شماره ٤٨: اى همرهان که آگه از آن رفته منيد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى همرهان که آگه از آن رفته منيد
گمره شدم، بريد و بر آن راهم افگنيد
نامه کنيد سوى ويم تا بدو رسم
خاکسترم کنيد و بر آن خط پراگنيد
بر خاک من رسيد و پس از مرگ هر گياه
کورانه بوى وى بود از بيخ بر کنيد
اى طالبان وصل، ز ما دور، کز فراق
ما چاک سينه ايم و شما چاک دامنيد
اى تائبان عشق، يکى ديدنش رويد
دانم که زاهديد، اگر توبه بشکنيد
جانان يکى بس است که ميرند بهر او
گويى نه ايد زنده چو يک جان به يک تنيد
خسرو که سوخته دل او پس دلش دهيد
وان دل که سوخته نبود آتشش زنيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید