شماره ٣٩: آن رهروان که گام به صدق و صفا زنند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آن رهروان که گام به صدق و صفا زنند
دل را سراى پرده برون زين سرا بزنند
مردان راه زان قدم صدق يافتند
تا هر دو کون را لگدى بر قفا زنند
جان کندن است اين زدن دست و پا به حرص
آرى به گاه کندن جان دست و پا زنند
بسيار بهترند ز پيران زرپرست
حيله گران که دست به ورد و دعا زنند
وقتى به زرق، اگر به دعا خورده مى دهيم
شايد، اگر ز خاک سياهش دوا زنند
سحر و فسونست از پى تسخير مير و شاه
حقا که واجب است که بر روى ما زنند
آنان که عقل شان نکند حرص را سزا
بهر چه پاى مورچه بر اژدها زنند؟
خسرو خوش آن کسان که فروزند شمع عيش
و آتش درين فريبگه پر بلا زنند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید