شماره ١٨: هر بار کان پريوش در کوى من در آيد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر بار کان پريوش در کوى من در آيد
بيهوشيى ز رويش در مرد و زن در آيد
من در درون خانه دانم که آمد آن مه
کز هر طرف به خانه بوى سمن در آيد
رشک آيدم ز بادى کايد به گرد زلفش
ور خود غبار باشد در چشم من در آيد
يوسف رخا ز چشمم دامن کشان گذر کن
تا ديده را نسيمى زان پيرهن در آيد
شمعى و مى بسوزم پيش رخ تو، آرى
پروانه بهر مردن گرد لگن در آيد
بنشين که يک زمانى تنگت به بر در آرم
تا جان رفته از تن بازم به تن در آيد
فرهاد گشت خسرو، بگشاى لب که ناگه
شيرى ز جوى شيرين بر کوهکن در آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید