شماره ٧٩٨: در قناعت لب خشک و مژه پر نم نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
در قناعت لب خشک و مژه پر نم نيست
عالمى هست درين گوشه که در عالم نيست
در دل هر که رضا رنگ اقامت ريزد
چشم شوخ و سخن تلخ، کم از زمزم نيست
از جهان شادى بى غم چه توقع داريد؟
لوح پيشانى گل بى گره شبنم نيست
هر که سوهان حوادث نکند هموارش
مى توان گفت که از سلسله آدم نيست
باخبر باش دلى از خم زلفت نبرد
در گوش تو يتيمى است که در عالم نيست
هيچ کس روى دل از حلقه آن زلف نديد
نقش اميد همانا که درين خاتم نيست
همت آن است کز آواره احسان گذرند
هر که اين باديه را طى نکند حاتم نيست
لب فرو بستن غواص گهر مى گويد
که درين قلزم خونخوار، نفس محرم نيست
نفس سوخته لاله خطى آورده است
از دل خاک، که آرام در آنجا هم نيست
همچو صائب به سيه روزى خود ساخته ايم
داغ ما را نظر مرحمت از مرهم نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید