شماره ٧٦٨: در غم و شادى ايام مرا حال يکى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
در غم و شادى ايام مرا حال يکى است
فصل هر چند کند جامه بدل سال يکى است
حرص دايم ز براى دگران در گردست
حال اين بى بصر و ديده غربال يکى است
عرق سعى براى دگران مى ريزد
حاصل خواجه ز مال خود و حمال يکى است
هر نفس اهل هوس نيت ديگر دارند
دل اين طايفه و قرعه رمال يکى است
پيش سوزن که به يک چشم جهان را بيند
گوهر عيسى و خرمهره دجال يکى است
پيش جمعى که ازين نشأه به تنگ آمده اند
شادى مردن و آزادى اطفال يکى است
دل اگر نرم شود کار جهان آسان است
گره سخت به سررشته آمال يکى است
ادب پير خرابات نگهداشتنى است
طبع پيران و دل نازک اطفال يکى است
تا رسيدم به پريخانه وحدت صائب
پاى طاوس مرا در نظر و بال يکى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید