شماره ٧٦٤: مايه پرورش عالم اسباب يکى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
مايه پرورش عالم اسباب يکى است
باغ هر چند به صد رنگ بود آب يکى است
لطف چون قهر مرا زير و زبر مى سازد
نسبت سيل به اين خانه و مهتاب يکى است
محو ديدار ندارد خبر از لطف و عتاب
چشم حيرت زدگان را نمک و خواب يکى است
غافل از مستى حسنى ز جگرسوختگان
داغ در چشم تو و لاله سيراب يکى است
چه کنم آه که در ديده بى پروايان
صبر آيينه و بيتابى سيماب يکى است
عجز و قدرت نشود مانع بيباکى عشق
خانه شاه و گدا در ره سيلاب يکى است
قانع از قامت يارست به خميازه خشک
بخت آغوش من و طالع محراب يکى است
دل سودازده را مايه سرگردانى است
حلقه چشم تو و حلقه گرداب يکى است
نيست در مشرب من ساده و نوخط را فرق
درد پيش من مخمور و مى ناب يکى است
رشته جان من و رشته آن موى کمر
چون نپيچند به يکديگر اگر تاب يکى است؟
در ميان گل و مل نيست دورنگى صائب
مدت جوش گل و جوش مى ناب يکى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید