شماره ٧٤٢: روح را جسم گران مانع شبگير شده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
روح را جسم گران مانع شبگير شده است
جاى رحم است به سيلى که زمين گير شده است
دامن دشت پر از آهوى آهوگيرست
بس که صياد درين باديه نخجير شده است
هيچ کافر نشود دور ز آهو چشمان!
نافه را موى ازين واقعه چون شير شده است
مى زند دست به ترکش ز نيستان دايم
هر که چون شير ز سر پنجه خود سير شده است
هيچ کس را غم فردا نکند استقبال!
خواب من تلخ ز انديشه تعبير شده است
تير از روح سياووش مدد مى طلبد
سينه گرم که ديگر هدف تير شده است!
صائب از قحط هم آواز چنين خاموش است
طوطى از خامشى آينه دلگير شده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید