شماره ٦٧٠: مى گلرنگ من آن روى چو گلنار بس است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
مى گلرنگ من آن روى چو گلنار بس است
نقل من حرفى ازان لعل شکربار بس است
نيست چون سيل مرا راهنمايى در کار
کشش بحر مرا قافله سالار بس است
پرتو عاريتى نعل در آتش دارد
شمع بالين من از ديده بيدار بس است
قيل و قال است گران بر دل روشن گهران
طوطى آينه ام سبزه زنگار بس است
چون به حيرت زدگان است مرا روى سخن
طرف صحبت من صورت ديوار بس است
کاروانى جهد از خواب به يک طبل رحيل
در شبستان جهان يک دل بيدار بس است
نبرد سبحه تزوير به صد راه مرا
کمر وحدت من حلقه زنار بس است
بى نيازست سخنور ز محرک صائب
خامه را ذوق سخن باعث گفتار بس است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید