شماره ٦٣٦: آن که از بال هما افسر دولت مى خواست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آن که از بال هما افسر دولت مى خواست
کاش از سايه ديوار قناعت مى خواست
داشت از ريگ روان لنگر آرام طمع
آن که از جان سبکسير اقامت مى خواست
نيست گر مرتبه فقر زياد از دولت
شاه از گوشه نشينان ز چه همت مى خواست؟
داشت از جام نگون باده گلرنگ طمع
آن که آسودگى از افسر دولت مى خواست
جرأت حرف که را بود به ديوان حساب؟
عذر تقصير مرا گر نه خجالت مى خواست
که به اين عمر کم از عهده برون مى آمد؟
گر خدا شکر به اندازه نعمت مى خواست
زنگ در دل ز کلامم نتواند شد سبز
طوطيى همچو من آن آينه طلعت مى خواست
داشت باران طمع از کاغذ ابرى صائب
از لئيمان جهان آن که سخاوت مى خواست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید