شماره ٦٣٤: عشرت روى زمين در دل ويرانه ماست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عشرت روى زمين در دل ويرانه ماست
خلوت سينه پر آه، پريخانه ماست
کشتى چرخ اگر باد مرادى دارد
ناله بيخودى و نعره مستانه ماست
هر چه جز جذبه عشق است درين دامن دشت
گر همه خضر بود، سبزه بيگانه ماست
در دل سوخته ما به حقارت منگر
که سويداى دل خاک، سيه خانه ماست
سيل وحشت کند از کلبه ما بى برگان
جاى رحم است به جغدى که به ويرانه ماست
روز محشر چه کند با دل پر شکوه ما؟
که شب زلف تو کوتاه به افسانه ماست
نقش بال و پر ما، دام ره ما شده است
هر کجا ريخت پروبال، پريخانه ماست
حسن در هيچ زمان اين همه شاداب نبود
گريه شادى اين شمع ز پروانه ماست
کار چون در گره افتد ز خدا ياد کنيم
عقده مشکل ما سبحه صد دانه ماست
گر چه از سوختگانيم به ظاهر صائب
مزرع سبز فلک در گره دانه ماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید