شماره ٥٩٦: عمر اگر باقى است بوسى زان دهن خواهم گرفت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عمر اگر باقى است بوسى زان دهن خواهم گرفت
خون خود را ازان لب شکرشکن خواهم گرفت
گر به هشيارى حجابش مانع احسان شود
در سر مستى ازان شيرين سخن خواهم گرفت
يا به خون خود لبش را مى کنم ياقوت رنگ
يا عقيق آبدارش در دهن خواهم گرفت
از لطافت گر ز آغوشم کند پهلو تهى
رخصت نظاره اى زان سيمتن خواهم گرفت
رشته هستى ز پيچ وتاب اگر کوته نشد
جرعه آبى ازان چاه ذهن خواهم گرفت
همچو قمرى رخصت بر گرد سر گرديدنى
هر چه باداباد، ازان سرو چمن خواهم گرفت
گر چه از مينا کسى نگرفته خون جام را
خونبهاى دل ازان پيمان شکن خواهم گرفت
چشم من در پاکدامانى کم از يعقوب نيست
سرمه بينش ز بوى پيرهن خواهم گرفت
مى شود پامال صائب چون شود دعوى کهن
در همين جا خونبهاى خويشتن خواهم گرفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید