شماره ٥٨٨: وقت خط کام از لب چون نوش مى بايد گرفت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
وقت خط کام از لب چون نوش مى بايد گرفت
درد اين ميخانه را سرجوش مى بايد گرفت
مى شود جان تازه از آميزش سيمين بران
تيغ را چون زخم در آغوش مى بايد گرفت
سرسرى نتوان گذشت از آب جان بخش حيات
تيغ را چون زخم در آغوش مى بايد گرفت
تا نگردى بر گنه در خانه خالى دلير
صورت ديوار را با هوش مى بايد گرفت
با سبک مغزى کلاه فقر بر سر پينه اى است
زين سر خوان تهى سرپوش مى بايد گرفت
در صلاح اهل ظاهر مکرها پوشيده است
دور خود را زين چه خس پوش مى بايد گرفت
ساز باشد پرده بيگانگى در بزم مى
مطرب از گلبانگ نوشانوش مى بايد گرفت
محفل روشن ضميران جاى قيل وقال نيست
چون صدف در پيش دريا گوش مى بايد گرفت
تا بود ايمن ز سيلاب حوادث خانه ات
خانه خود چون کمان بر دوش مى بايد گرفت
دل ز شيرينى به تلخى مى توان برداشتن
نيش اين وحشت سرا را نوش مى بايد گرفت
مدتى سجاده تقوى به دوش انداختى
روزگارى هم سبو بر دوش مى بايد گرفت
تا بود در جوش صائب سينه گرم بهار
ساغرى زين باده سرجوش مى بايد گرفت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید