شماره ٥٦٢: از سودا آفرينش دل مکدر بازگشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
از سودا آفرينش دل مکدر بازگشت
با دهان خشک ازين ظلمت سکندر بازگشت
ديد رخسار تو، از آتش سمندر بازگشت
طوطى از گفتار شيرينت ز شکر بازگشت
باد دستان را کريمان دستگيرى مى کنند
ابر دايم از لب دريا توانگر بازگشت
گرد عصيان نيست مانع عاصيان را از رجوع
سوى دريا موج از ساحل مکرر بازگشت
جبه و دستار مى خواهيم ما بيرون بريم
از خراباتى که صد قارون قلندر بازگشت
روح در زندان تن مانده است از افسردگى
آب نتواند به ابر از حبس گوهر بازگشت
هيچ کس را از شراب معرفت لب تر نشد
سر به مهر اين باده چون مينا ز ساغر بازگشت
هر که زه کرد از سبکدستى کمان دار را
زود چون منصور ازين ميدان مظفر بازگشت
نيست شيطان نااميد از آستان رحمتش
چون توانم من به نوميدى ازين در بازگشت؟
آن که صائب منع ما مى کرد ازان خورشيدرو
ديد چون آن چهره را با ديده تر بازگشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید