شماره ٥٥٨: از سر خاک شهيدان يار خوش سنگين گذشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
از سر خاک شهيدان يار خوش سنگين گذشت
از محيط آتشين نتوان به اين تمکين گذشت
مشک مى جوشد به جاى خون ز ناف لاله زار
تا ازين صحرا کدامين آهوى مشکين گذشت
دورباشى نيست حاجت حسن شرم آلود را
بارها دست تهى زين گلستان گلچين گذشت
من کيم تا شمع باشد بر سر بالين من؟
شعله سرگرميم يک نيزه از بالين گذشت
مرگ عاشق تلختر از کام زهرآشام اوست
از هلاک کوهکن يارب چه بر شيرين گذشت
صحبت ما با رخ او، چون نسيم و لاله زار
گر چه زود آمد به سر، بى چشم بد رنگين گذشت
آه حسرت در دلم چون سبزه زير سنگ ماند
بس که از من آن سراپا ناز با تمکين گذشت
عصمت يوسف حصار کاروانى مى شود
ديد تا روى ترا از خون گل گلچين گذشت
رتبه گفتار را حيرت تلافى مى کند
چاره خاموشى است شعرى را که از تحسين گذشت
دوستى و دشمنى بسا خلق صائب آفتاب است
از جدل آسوده شد هر کس ز مهر و کين گذشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید