شماره ٥٣٢: تا دل از ياد تو مى در ساغر انديشه داشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
تا دل از ياد تو مى در ساغر انديشه داشت
هر حبابى را که مى ديدم پرى در شيشه داشت
چون نگردد صولت عشق از جنون من زياد؟
در کدامين عهد شيرى اين چنين در بيشه داشت؟
تلخ اگر باشد حديث من، مرا معذور دار
ريخت بر من آسمان زهرى که در ته شيشه داشت
من که دارم سنگ بردارد ز پيش راه من؟
يار غارى کوهکن همراه خود چون تيشه داشت
صائب اکنون پيش مورى مى گذارم پشت دست
من که شير آسمان از صولتم انديشه داشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید