شماره ٣٩٨: راحت کونين در زير سر بيگانگى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
راحت کونين در زير سر بيگانگى است
هست اگر دارالامانى کشور بيگانگى است
از رياض آشنايى خاطر خرم مجوى
اين گل بى خار در بوم و بر بيگانگى است
آشنايى هر نفس دارد خمار تازه اى
باده بى دردسر در ساغر بيگانگى است
آب و روغن را به هم پيوند دادن مشکل است
آشنايى هاى بى نسبت سر بيگانگى است
تا ز خود بيگانه گشتم، رستم از قيد فلک
رخنه اى گر دارد اين زندان، در بيگانگى است
موج را سرگشته دارد آشنايى هاى بحر
پشت ما بر کف قاف از لنگر بيگانگى است
قطع پيوند جهان با آشنايى مشکل است
اين برش در تيغ صاحب جوهر بيگانگى است
دل چو با هم آشنا افتاد گو ديدن مباش
ديده فرد باطلى از دفتر بيگانگى است
فارغند از آشنايى آشنايان ازل
آشنايى هاى رسمى مصدر بيگانگى است
در کتاب آشنايى معنى بيگانه نيست
اين حديث آشنا در دفتر بيگانگى است
مى توان معشوق را از راه وحشت رام کرد
اين مى زود آشنا در ساغر بيگانگى است
آشنايان محبت منعمند از درد و داغ
سينه بى داغ، صائب محضر بيگانگى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید