شماره ٣٩٤: روى کار ديگران و پشت کار من يکى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
روى کار ديگران و پشت کار من يکى است
روز و شب در ديده شب زنده دار من يکى است
سنگ راه من نگردد سختى راه طلب
کوه و صحرا پيش سيل بى قرار من يکى است
خنده کبک و صداى تيشه هاى دلخراش
در دل آسوده کوه وقار من يکى است
نيست چون گل جوش من موقوف جوش نوبهار
خون منصورم،خزان و نوبهار من يکى است
قلب من گرديده از اکسير خرسندى طلا
چهره زرين و قصر زرنگار من يکى است
بى تأمل بر نمى دارم قدم از جاى خويش
خار و گل ز آهستگى در رهگذر من يکى است
گر چه در ظاهر عنان اختيارم داده اند
حيرتى دارم که جبر و اختيار من يکى است
ساده لوحى فارغ از رد و قبولم کرده است
زشت و زيبا در دل آيينه وار من يکى است
جوش گل غافل نمى سازد مرا زان گلعذار
گر شود عالم نگارستان، نگار من يکى است
نيست هر لخت از دل صد پاره ام جايى گرو
سکه سيم و زر کامل عيار من يکى است
مى برم چون چشم خوبان دل به هر حالت که هست
خواب و بيدارى و مستى و خمار من يکى است
من که چون گوهر ز آب خويش دريايى شدم
ساحل خشک و محيط بى کنار من يکى است
مى ربايد کوه را چون کاه صائب سيل عشق
ورنه کوه قاف و صبر پايدار من يکى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید