شماره ٣٧٧: بحث با جاهل نه کارم مردم فرزانه است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
بحث با جاهل نه کارم مردم فرزانه است
هر که با اطفال مى گردد طرف ديوانه است
از شجاعت نيست با نامرد گرديدن طرف
روى گردانيدن اينجا حمله مردانه است
از نگاه خيره چشمان پردگى گشته است حسن
شمع در فانوس از گستاخى پروانه است
بيغمان از مى اگر شادى توقع مى کنند
دردمندان را نظر بر گريه مستانه است
دانه اى کز دام گيراتر بود در صيد خلق
پيش چشم خرده بينان سبحه صد دانه است
حسن عالمسوز بى تاب است در ايجاد عشق
شعله جواله هم شمع است و هم پروانه است
ز آسمان ها رو به دل کن گر طلبکار حقى
کاين صدفها خالى از آن گوهر يکدانه است
حسن و عشق از يک گريبان سر برون آورده اند
شعله جواله هم شمع است و هم پروانه است
نيست بى فکر رهايى مرغ زيرک در قفس
بلبل بى درد ما در فکر آب و دانه است
ماتم و سور جهان صائب به هم آميخته است
صاف و درد اين چمن چون لاله يک پيمانه است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید