شماره ٣٥٥: سرکشى از قامت آن دلربا زيبنده است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
سرکشى از قامت آن دلربا زيبنده است
مد احسان هر قدر باشد رسا زيبنده است
نقد جان را مصرفى چون خاک پاى يار نيست
سرو را آب روان در زير پا زيبنده است
خوشنما باشد شراب لعل در جام بلور
پنجه سيمين خوبان را حنا زيبنده است
ماه در ابر تنک جولان ديگر مى کند
سرو سيمين را قباى ته نما زيبنده است
از کريمان هر قدر لطف و تواضع خوشنماست
سرکشى و بى نيازى از گدا زيبنده است
سبزه اميد خشک از ابر بى باران شود
در لباس شرم عرض مدعا زيبنده است
پرده پوشى مى کند دولت سر بى مغز را
استخوان در سايه بال هما زيبنده است
مى نمايد تيغ غيرت جوهر خود در نيام
فقر را در آستين دست دعا زيبنده است
تا هوا را اهل دولت زير دست خود کنند
پايه تخت سليمان بر هوا زيبنده است
صفحه هاى ساده را مسطر بود نقش مراد
بر تن درويش نقش بوريا زيبنده است
صائب از زرين کلاهان خاکسارى خوشنماست
شاخ نرگس را نظر بر پشت پا زيبنده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید