شماره ٢٧٥: دل چو کشتي، جان روشن عالم آب من است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
دل چو کشتي، جان روشن عالم آب من است
بادبان و لنگرش بيدارى و خواب من است
از فروغ عاريت پاک است وحدت خانه ام
زردى رخساره من شمع محراب من است
ثابت و سياره گردون من اشک است و داغ
آه سردى کز جگر برخاست مهتاب من است
بوريا کز خشک مغزى خواب مردم تلخ ازوست
موج درياى حلاوت از شکر خواب من است
نيست چون خواب گران، سامان خوددارى مرا
گر همه يک قطره آب است، سيلاب من است
باعث محروميم قرب است مانند حباب
عين دريا پرده چشم گرانخواب من است
بى قرارى هاى من در گرد دارد چرخ را
جنبش اين شيشه ها از جوش سيماب من است
از تنور خاک چون طوفان برونم مى کشد
شورشى کز شوق او در جان بى تاب من است
آتشى کز شوق او صائب مرا در زير پاست
خار صحراى ملامت فرش سنجاب من است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید