شماره ٢١٤: از زمين آرامش و از آسمان جولان خوش است
از زمين آرامش و از آسمان جولان خوش است
نقطه پا بر جا خوش و پرگار سرگردان خوش است
يوسف بى عيب را پيراهنى در کار نيست
سرو سيمين از لباس عاريت عريان خوش است
از تريهاى فلک بى حاصلان خون مى خورند
هر که را در خاک تخمى هست با باران خوش است
غافلان را تنگناى خاک باغ دلگشاست
پاى خواب آلود را با گوشه دامان خوش است
ديده آيينه از خواب پريشان فارغ است
عالم پرشور در چشم و دل حيران خوش است
نيست بزم باده را بى گريه مستى نمک
چهره گلزار خندان و هوا گريان خوش است
تلخى از درياى بى گوهر کشيدن مشکل است
گر اميد وصل باشد محنت هجران خوش است
نيست صائب عاشقان را شکوه از زخم زبان
خال با خط خوشنما و چشم با مژگان خوش است
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده