شماره ١٨٩: مهر را در چشم تنگ ذره نور ديگرست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
مهر را در چشم تنگ ذره نور ديگرست
بحر را در تنگناى قطره شور ديگرست
هر سيه چشمى چو آهو کى کند ما را شکار؟
چشم ليلى ديده ما را، غرور ديگرست
گر چه نقشى هر دم از طوفان زند دريا بر آب
اشک ما را در فراق يار شور ديگرست
مى رسد مجنون به مضمون نگاه وحشيان
بى شعوران محبت را شعور ديگرست
مى کشد مجنون ما از صحبت ليلى ملال
از جهان رم کرده را با خود حضور ديگرست
شيشه جانان مى کنند از کوه غم پهلو تهى
عاشقان را در بلا، جان صبور ديگرست
ترک شهوت هاست حور و خانه پردازى قصور
در بهشت اهل دل، حور و قصور ديگرست
تير دلدوز حوادث را به دست روزگار
قامت پر خم، کمان تازه زور ديگرست
ماه و خورشيدست اينجا حلقه بيرون در
روشنايي، خانه دل را ز نور ديگرست
گرد لشکر نخوت شاهان يکى سازد هزار
حسن را در روزگار خط غرور ديگرست
نيست کج بين را ز ناز آن بهشتى رو خبر
ورنه هر چين جبين، آغوش حور ديگرست
چشم کوته بين ز اختر مى کند يارى طمع
استعانت مور عاجز را ز مور ديگرست
حسن معنى را بود صائب ز خود عين الکمال
طوطيان را حرف شيرين، چشم شور ديگرست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید