شماره ١٥٣: جام ما درياکشان مهر لب خاموش ماست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
جام ما درياکشان مهر لب خاموش ماست
مطرب ما همچو دريا سينه پرجوش ماست
هست تا در جام ما يک قطره مي، دريا دليم
پشت ما بر کوه باشد تا سبو بر دوش ماست
بر سر خمخانه افلاک، خشت آفتاب
روز و شب در سير و دور از باده پر جوش ماست
شمع ايمن کز فروغش کوه صحراگرد شد
روزگارى شد که پنهان در ته سرپوش ماست
گر چه چون قمرى ز کوکو نعل وارون مى زنيم
قدکشيدن هاى سرو از تنگى آغوش ماست
از نگاهى آسمان را مى کند زير و زبر
آسمان چشمى که در تاراج عقل و هوش ماست
نه همين خون مى خورد خاک از دل بى تاب ما
چرخ هم خونين جگر از طفل بازيگوش ماست
گر چه ما را نيست صائب باده اى جز زهر تلخ
گوشها تنگ شکر از بانگ نوشانوش ماست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید