شماره ١٢٥: روى گرم مهر اگر ذرات عالم را نواخت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
روى گرم مهر اگر ذرات عالم را نواخت
داغ سوداى تو هم دلهاى پر غم را نواخت
حسن را باغ و بهارى همچو چشم پاک نيست
ماند دايم تازه رو هر گل که شبنم را نواخت
مى تواند داد سامان کار ما آشفتگان
آن که از دست نوازش زلف پر خم را نواخت
شوربختى گشت شيرين در نظر عشاق را
کعبه با آن منزلت روزى که زمزم را نواخت
رزق صاحب خير آماده است از آثار خير
جام را هر کس که بر لب بوسه زد، جم را نواخت
خاکيان پاک طينت دانه يک سبحه اند
هر که يک دل را نوازش کرد، عالم را نواخت
سهل باشد عشق اگر از خاک بردارد مرا
مهر از کوچک دلى بسيار شبنم را نواخت
بى کسى دلى هاى غمگين را کند غمخوار هم
غم دل ما را نوازش کرد و دل غم را نواخت
مى جهد آتش هنوز از چهره اولاد او
عشق ازان سيلى که در فردوس آدم را نواخت
انتقام خويش ازو حق نمک خواهد کشيد
صائب آن داغ سيه رويى که مرهم را نواخت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید