شماره ١١٢: آمد سحر به خانه من يار، بى حجاب

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آمد سحر به خانه من يار، بى حجاب
امروز از کدام طرف سر زد آفتاب؟
ديروز بوسه بر لب خميازه مى زدم
امروز مى کنم ز لبش بوسه انتخاب
هر چند سرکش است، شود رام و خوش عنان
حسنى که شد ز حلقه خط پاى در رکاب
نتوان مرا به صبح صباحت فريب داد
پروانه را خنک نشود دل ز ماهتاب
آن را که دخل و خرج برابر بود چو ماه
رزقش هميشه مى رسد از خوان آفتاب
باطل شود چو آبله در زير دست و پا
هر شبنمى که محو نگردد در آفتاب
آسودگى به خواب نبينند ذره ها
جايى که چشم خود نکند گرم، آفتاب
مظلوم حيف خود نگذارد به ظالمان
از گريه داغ بر دل آتش نهد کباب
از جبهه کريم گره زود وا شود
يک لحظه بار خاطر دريا بود حباب
صائب، ز لطف، موجه دريا به هم شکافت
چندان که ساخت پرده بيگانگى حباب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید