شماره ٨٤: مد کوتاهى است صبح از دفتر احسان شب

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
مد کوتاهى است صبح از دفتر احسان شب
سرمکش چون خامه زنهار از خط فرمان شب
مشرق خورشيد مى گردد گريبانش چو صبح
هر که آويزد ز روى صدق در دامان شب
هست در ابر سيه باران رحمت بيشتر
تازه رو دارد سفال خاک را ريحان شب
ماهرويى هست پنهان زير اين چتر سياه
سرسرى مگذر چو باد از زلف مشک افشان شب
مى رساند دور گردان را به معراج وصول
در نظر واکردنى شبديز خوش جولان شب
تخم اشکى را که افشانند در دامان او
همچو پروين خوشه گوهر کند دهقان شب
شيوه او نيست غمازى چو صبح پى سفيد
عاصيان را پرده پوشى مى کند دامان شب
پرده غفلت حجاب چشم خواب آلود توست
ورنه لبريزست از الوان نعمت، خوان شب
چون سکندر، عالمى سرگشته در اين ظلمتند
تا که را سيراب سازد چشمه حيوان شب
غافلان را پرده خواب است، ورنه از شرف
اهل دل را جامه کعبه است شادروان شب
در ته اين زنگ هست آيينه سيمايى نهان
چشم ظاهربين نبيند خوبى پنهان شب
من چسان از روى ماهش چشم بردارم، که هست
با هزاران چشم روشن، آسمان حيران شب
پيش چشم هر که صائب روشن است از نور دل
آيه رحمت بود سر تا سر ديوان شب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید