شماره ٨٣: گر چه افکندم به روغن، نان خلق از خوى چرب

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
گر چه افکندم به روغن، نان خلق از خوى چرب
قسمتم چون شمع کاهش شد ز گفت و گوى چرب
برق عالمسوز شد، افتاد در خرمن مرا
هر چراغى را که روشن کردم از پهلوى چرب
تشنگى نتوان به شبنم بردن از ريگ روان
خشکى سودا نگردد کم به گفت و گوى چرب
با سبک مغزان تن پرور، سخن بى فايده است
از قبول نقش، کاغذ راست مانع روى چرب
آنچنان کز خشک مغزى دوست دشمن مى شود
مى توان کردن ملايم خصم را از خوى چرب
صيد را پهلوى لاغر مى شود خط امان
مى کشد در خاک و خون نخجير را پهلوى چرب
نيست در خوى نکويان چرب نرمى را اثر
سرکشى در شمع افزون گردد از گيسوى چرب
گر چه دست چرب را کمتر بود گيرندگى
مى برد از چربدستى بيش دل را موى چرب
قسمت عشاق از سيمين عذاران کاهش است
رشته ها را مى گدازد گوهر از پهلوى چرب
هست با تن پروران صائب فلک را لطف بيش
پنجه قصاب بر خود بالد از پهلوى چرب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید