شماره ٤٦: فروغى است يکرنگى از گوهر ما

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
فروغى است يکرنگى از گوهر ما
دل ساده فردى است از دفتر ما
به دعوى نداريم چون صبح حاجت
که خورشيد مهرى است از محضر ما
به محشر هم از جاى خود برنخيزد
سپندى که افتاد در مجمر ما
عجب دارم از فکرهاى پريشان
که شيرازه گيرد به خود دفتر ما
چو آيينه قانع به ديدار خشک است
ازين تازه رويان دو چشم تر ما
شکستند جوهر طرازان فطرت
چو فولاد در بيضه بال و پر ما
کجا پخته گردد، که از جوش دريا
نيامد ز خامى برون عنبر ما
درين بحر پر شور، مانند گوهر
گرانمايگى بس بود لنگر ما
چه سرها که داده است بر باد صائب
هوايى که شد چون حباب افسر ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید