شماره ٧: تا سوخت به داغ تو محبت جگرم را

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
تا سوخت به داغ تو محبت جگرم را
گلهاى چمن آينه کردند پرم را
از موج حلاوت دل مرغان چمن سوخت
هر چند فشاندند به خامى ثمرم را
آن در يتيمم که درين قلزم خونخوار
از موج خطر شانه بود موى سرم را
بوى جگر سوخته زد خيمه به صحرا
تا شوق برون داد ز خارا شررم را
دلبستگيى با لب پرخنده ندارم
ترسم نگذارند به من چشم ترم را
بسيار به تنگم ز پريشانى پرواز
کو دام که شيرازه کند بال و پرم را؟
بر خاطر موج است گران، ديدن ساحل
يارب تو نگه دار ز منزل سفرم را!
افسوس که در دامن اين لاله ستان نيست
داغى که خبردار نمايد جگرم را
ديدند به دوشم نمد فقر گران نيست
از بال هما اره کشيدند سرم را
چون لاله درين باغ ندانم به چه تقصير
بر داغ نهادند بناى جگرم را
صائب نشود خشک به خورشيد قيامت
بر خاک نويسند اگر شعر ترم را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید