شماره ٢٦٣: خلق را بر سر هر لقمه زبس سرشکيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خلق را بر سر هر لقمه زبس سرشکيست
ناشتا گر شکنى قلعه خيبر شکنيست
مگذرا زذوق حلاوتکده محفل درد
ناله پردازى نى عالم شکر شکنيست
نفس از ضبط طپش معنى دل مى بندد
گوهرآرائى اين موج بخود درشکنيست
صد قيامتکده در پرده حيرت داريم
مژه بر هم زدن ما صف محشر شکنيست
سخت کاريست که با کلفت دل ساخته ايم
زنگ آئينه شدن سد سکندر شکنيست
ميبرد سعى فنا تنگى از آغوش حباب
وسعت مشرب ما تابع ساغر شکنيست
آرزو حسرت مژگان که دارد يارب
که نفس در جگرم بى خود نشتر شکنيست
محو کن عرض کمال و دل روشن درياب
صافى آينه آئينه جوهر شکنيست
ترک جمعيت دل سخت ندامت دارد
بحر يکسر عرق خجلت گوهر شکنيست
(بيدل) از خويش بجز نفى چه اثبات کنيم
رنگ را شوخى پرواز همان پرشکنيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید