شماره ٢٦١: خط خوبان هم حريف طبع وحشت پيشه نيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خط خوبان هم حريف طبع وحشت پيشه نيست
تخم شبنم از رگ گل در طلسم ريشه نيست
پيريم راه فنا بر زندگى هموار کرد
بيستون عمر را جز قامت خم تيشه نيست
دستگاه معنى نازک سخن را زيور است
جوهر اين تيغ جز پيچ و خم انديشه نيست
پاى در دامن کشيدن نشه جمعيت است
باده ما را چو شبنم احتياج شيشه نيست
ساز هستى يک قلم آماده برق فناست
مشت خاشاکى که نتوان سوختن در بيشه نيست
آب گرديديم بر هر گل که چشمى دوختيم
شبنم ما را بغير از خود گدازى پيشه نيست
دل زمقصد غافل و آنگاه لاف جستجو
شرم دار از معنى لفظى که در انديشه نيست
پيکر خم گشته انشا ميکند موى سفيد
موج جوى شير بى امداد آب تيشه نيست
از سر افتاده پابرجاست بنيادم چو شمع
نخل تسليم مرا غير از تواضع ريشه نيست
(بيدل) از خويشان نميبايد اعانت خواستن
موميائى چاره فرماى شکست شيشه نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید