شماره ٢١٢: توئى که غير دلم هيچ جا مقام تو نيست

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
توئى که غير دلم هيچ جا مقام تو نيست
اگر نگين دمد آفاق جاى نام تو نيست
جهان کون و مکان چون نگاه اشک آلود
هنوز آبله پائى و نيم گام تو نيست
قدم بکسوت ناز حدوث مى بالد
خمارها همه جز نشه دوام تو نيست
خرام قاصد رازت از آنسوى من و ماست
نفس هم آنهمه معنى رس پيام تو نيست
هزار آئينه در دل شکست تمکينت
ولى چه سود که تمثال شوق رام تو نيست
فضولى هوست ننگ اعتبار مباد
بکام تست جهان گرجهان بکام تو نيست
نيازپرورى ناز سحر پردازيست
بخود مناز که جز خواجگى غلام تو نيست
به پرکشائى عنقا نفس چه رشته تند
چه شد که دانه دل ريشه کرد دام تو نيست
تا ملت نشود گر محاسب اعمال
کسى دگر هوس انشاى انتقام تو نيست
چو آسمان زتو برتر خيال نتوان بست
چه منظرى که هوا هم به پشت بام تو نيست
سواد را زتو روشن بنور فطرت تست
چراغ وهم کس آئينه دار شام تو نيست
چو آفتاب بهر جا رسى سراغ خودى
نشان پا گل رعنائى خرام تو نيست
تو خواه مست گمان باش خواه محو يقين
شراب جام تو غير از شراب جام تو نيست
پيام عشق بگوش هوس مخوان (بيدل)
سخن اگر سخن اوست جز کلام تو نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید