شماره ٦٦: نگويمت بخطا ساز يا صواب طلب

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
نگويمت بخطا ساز يا صواب طلب
کمين گراست زخود رفتنت شتاب طلب
اگر حقيقت انجام در نظر دارى
زهر کجا گهرت ميرسد حباب طلب
شکست آبله هر گام ساغرى دارد
سراغ آبى اگر خواهى از سراب طلب
گل نگاهى اگر چيده زباغ وصال
بروز هجر زمژگان تر گلاب طلب
برفع کلفت هر آفتى است تدبيرى
گر آتشى بدل افتد زديده آب طلب
جهان زخويش تهى گشت تا تو باليدى
بصفر نه فلک از قدر خود حساب طلب
کسى زمرگ اگر رسم زندگى خواهد
توهم زعالم پيرى برو شباب طلب
مقيم بيکسى آسوده از پريشانيست
چو گنج عافيت از خانه خراب طلب
تو قاصد هوسى از عدم بسوى وجود
حقيقت نفست خوانده شد جواب طلب
زجنبش مژه درس اشارتت اينست
که هرزه است نگاه اندکى حجاب طلب
بهار ميطلبى سير رنگ کن (بيدل)
زجلوه آنچه طمع دارى از نقاب طلب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید