شماره ١١: هم آبله هم چشم پرآبست دل ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هم آبله هم چشم پرآبست دل ما
پيمانه صدرنگ شرابست است دل ما
غافل نتوان بود ازين منتخب راز
هشدار که يک نقطه کتاب است دل ما
باغيکه بهارش همه سنگ است دل اوست
دشتى که غبارش همه آبست دل ما
ما خاک زجا برده سيلاب جنونيم
سرمايه صد خانه خرابست دل ما
پيراهن ما کسوت عريانى درياست
يک پرده تنکتر زحبابست دل ما
در بزم وصالت که حيا جام بدست است
گر آب شود باده نابست دل ما
منظور تبان هر که شود حسرتش از ماست
يار آينه مى بيند و آبست دل ما
تا آينه باقيست همان عکس جمال است
اى ياس خروشى که نقابست دل ما
تا چشم کشوديم بخويش آينه ديديم
درياب که تعبير چه خوابست دل ما
اى آه اثر باخته آتش نفسى چند
خون شو که ز دست تو کبابست دل ما
يارب نکشد خجلت محرومى ديدار
عمريست که آئينه خطابست دل ما
آئينه همان چشمه طوفان خياليست
(بيدل) چه توان کرد سرابست دل ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید