شماره ٧٥٠: نيم غمگين چو سرو از بى بريها شاديى دارم
نيم غمگين چو سرو از بى بريها شاديى دارم
ندارم هيچ اگر در کف خط آزاديى دارم
به من کى مى رسد با پاى چو بين زاهد خود بين
که من چون جذبه درياى رحمت هاديى دارم
ميفکن اى فلک در جنگ با من تخم سست خود
که از دل در بغل من بيضه فولاديى دارم
بر اوراق جهان از خط باطل چون جوانمردان
به اقبال سبکدستى خط آزاديى دارم
سبک از خود برون آيند چون آه از دل عاشق
اگر دانند بيدردان که من چون واديى دارم
ز بيم آتش سوزان دلم چون بيد مى لرزد
دو روزى همچو گل در بوستان گر شاديى دارم
چرا چون سرو از بيم خزان بر خويشتن لرزم
که از بى حاصلى در کف خط آزاديى دارم
مکن صائب ملامت گر ندارم خواب در شبها
به ابکار معانى در نظر داماديى دارم
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده