شماره ٧٢٦: پريشان خاطرى آماده از صد رهگذر دارد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
پريشان خاطرى آماده از صد رهگذر دارد
صف آهى چو مژگان متصل پيش نظر دارم
به هر جا جلوه گر گردى نه اى از چشم من غايب
که چشم انتظار از نفش پا در هرگذر دارم
ز شوخى مى شود از ديده حيران من غايب
اگر صد نسخه زان رخسار، چون آيينه بردارم
نفس در سينه برق سبک جولان گره گردد
اگر بيرون دهم خارى که پنهان در جگر دارم
مرا بگذار با خار ملامت اى سلامت رو
که من بى خار هيهات است پا از جاى بردارم
عجب دارم درين دريا به فريادم رسيد گوشى
که من گوش صدفها را گرانبار از گهر دارم
به هموارى مشو از بحر لنگر دار من ايمن
که تيغ آبدار موج در زير سپر دارم
چو ماهى گر چه در ظاهر گرفتندم به سيم و زر
ز هر فلسى نهان در پوست چندين نيشتر دارم
به خورشيد درختان مى رسم چون قطره شبنم
اگر صائب زورى گلعذاران چشم بردارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید