شماره ٧٠١: اگر دل را ز خاشاک علايق پاک مى کردم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
اگر دل را ز خاشاک علايق پاک مى کردم
همان در خانه خود کعبه را ادراک مى کردم
بهم پيچيدن طومار هستى بود منظورم
اگر از آستين دستى برون چون تاک مى کردم
گشاد عالمى مى بود در دست دعاى من
اگر صبح بناگوش ترا ادراک مى کردم
زبس ذوق شهادت برده بود از سر شعورم را
گريبان را خيال حلقه فتراک مى کردم
زهشيارى کنون خون مى خورم ياد جوانيها
که از هر ساغرى خون در دل افلاک مى کردم
خبر مى داد از بى حاصليها خوشه آهم
من آن روزى که تخم دوستى در خاک مى کردم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید