شماره ٦٧٤: عشق کو همچو گل با خون خود بازى کنيم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
عشق کو همچو گل با خون خود بازى کنيم
جمله تن ناخن شويم و سينه پردازى کنيم
نيست جاى طعن اگر از خلق روگردان شديم
تا به کى در زنگبار آيينه پردازى کنيم
تخته تعليم ما کردند لوح خاک را
حيف باشد عمر خود را صرف در بازى کنيم
شيوه ما نيست با ناسازگاران ساختن
خاک در چشم فلک هنگام ناسازى کنيم
صد نواى شکرين داريم چون نى در گره
نغمه پردازى نمى يابيم دمسازى کنيم
دوزخ ارباب غيرت جبهه نگشاده است
ما به روى گرم چون پروانه جانبازى کنيم
دورى راه طلب از فکر زاد و راحله است
کعبه نزديک است اگر ما توشه پردازى کنيم
منزل مقصود ما در پيش پا افتاده است
چون شرر تا چند صائب هرزه پروازى کنيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید