شماره ٦٦٦: ما ز حيرت در حريم وصل هجران مى کشيم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
ما ز حيرت در حريم وصل هجران مى کشيم
دلو خود خالى برون از چاه کنعان مى کشيم
منعمان گر پيش مهمان نعمت الوان کشند
ما به جاى سفره خجلت پيش مهمان مى کشيم
از فشار قبر هرگز قسمت کفار نيست
آنچه ما از تنگى صحراى امکان مى کشيم
دامن خاک است از خون عزيزان لاله زار
از رعونت ما همان بر خاک دامان مى کشيم
فکر رنگين است باغ دلگشاى اهل فکر
چون غمى رو مى دهد سر در گريبان مى کشيم
در هواى کام دنيا نيست آه سرد ما
بر سواد آفرينش خط بطلان مى کشيم
بر شکار لاغر از سرپنجه شيران نرفت
آنچه از دست نوازش ما ضعيفان مى کشيم
ديگران صائب به تلخى باده مى نوشند و ما
جام پر خون را به سر با روى خندان مى کشيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید