شماره ٤٦٠: دارم ز دست رفته عنانى ز دود دل

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
دارم ز دست رفته عنانى ز دود دل
چون زلف تاب داده سنانى ز دود دل
چون لاله سرخ روست درين بوستانسرا
آن را که هست سوخته نانى ز دود دل
بر جا نماند آن که بود چون شراره اش
در زير پاى تخت روانى ز دود دل
چون خامه رهنورد تو هرجا که بگذرد
ماند به يادگار نشانى ز دود دل
دارد خط امان ز تريهاى روزگار
آن را که هست آينه دانى ز دود دل
از ما حذر که در دهن آتشين ماست
چون لاله داغ ديده زبانى ز دود دل
در تنگناى سينه من جلوه مى کند
هر گوشه سبز مور ميانى ز دود دل
تيرش ز سنگ خاره چو ابرو گذر کند
در دست هرکه هست کمانى ز دود دل
افتاده تا به روز قيامت سياه مست
هرکس که تلخ ساخت دهانى ز دود دل
زان تازه و ترم که رسانيده است عشق
در سينه ام بنفشه ستانى ز دود دل
صائب هواى چشمه حيوان نمى کنم
دارم اگر چه سوخته جانى ز دود دل



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید