شماره ٤٠٤: نيست نم در جوى من چون گردن ميناى خشک

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
نيست نم در جوى من چون گردن ميناى خشک
يک کف خاک است برسرمغزم از سوداى خشک
نقطه خال پريرويى اگر مرکز شود
مى توان صددور چون پرگارزد باپاى خشک
مى شود نقد حياتش همچو قارون خرج خاک
هرکه از عقبى قناعت کرد با دنياى خشک
نسبت دشت ختن باوادى مجنون خطاست
لاله را خون درجگر شد مشک ازين صحراى خشک
نيست غير از مغز ما سوداييان بى دماغ
زير چرخ آبگون پيدا شود گر جاى خشک
در سر کوى تو پايم تا به زانو در گل است
من از دريا گذشتم بارها با پاى خشک
مى رساندم پيش ازين از شيشه خالى شراب
مى خلد مى در دلم امروز چون ميناى خشک
قمريان را در نظر گشته است چون سوهان روح
پيش نخل آبدارش سرو رابالاى خشک



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید