شماره ٢٤٤: تسليم در کشاکش اهل زمانه باش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
تسليم در کشاکش اهل زمانه باش
هرکس کمان طعن کند زه،نشانه باش
در رهگذار سيل که لنگر فکنده است ؟
از خاکدان دهر به سرعت روانه باش
تا درحريم زلف توانى نخوانده رفت ؟
باده زبان به کم سخنى همچو شانه باش
ازبهر آب خضر به ظلمت چه مى روى ؟
گوهر فروز جان ز شراب شبانه باش
ميراب زندگى به سکندر ندادآب
دلسرد گرمخونى اهل زمانه باش
تا بوسه گاه صدر نشينان شود درست
درصدر، خاکسارتر از آستانه باش
کوته زبان خمار ندامت نمى کشد
گر آتش کليم شوى بى زبانه باش
صائب مريز پيش خضر آبروى خويش
از بحر شعر آب بخور جاودانه باش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید