شماره ٢٢٣: رود چگونه به اين ضعف کار من از پيش ؟

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
رود چگونه به اين ضعف کار من از پيش ؟
که من به پاى نسيم سحر روم ازخويش
شود عيار بد ونيک در سفر ظاهر
يکى است تير کج و راست تا بود درکيش
عجب که برق فنا گرد من تواند يافت
چنين که جلوه اومى برد مرا از خويش
مشو ز ساقى ياقوت لب به مى قانع
مده به مطلب جزئى کريم راتشويش
لب سؤال سزاوار بخيه بيشترست
عبث به خرقه خود بخيه مى زند درويش
زکاوش مژه او حلاوتى دارم
که جوى شهد بود درنظر مرا هر نيش
به خوردن دل خود همچو ماه قانع شو
که دربساط فلک نيست رزق بى تشويش
همان ز شرم کرم چهره اش عرق ريزست
کريم اگر دو جهان را دهد به يک درويش
دلم به فقر و غنا ازقرار خويش نگشت
به خشکى وترى آب گهر نشد کم و بيش
عيار ناله صائب مپرس از بيدرد
نمک چه کار کندبادلى که نبود ريش ؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید