شماره ٢١٣: مدار چشم مروت ز خضرو احسانش

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
مدار چشم مروت ز خضرو احسانش
که سربه مهر حباب است آب حيوانش
به آب مى برد و تشنه باز مى آرد
هزار تشنه جگر راچه زنخدانش
بناى عمر مسيح و خضر به آب رسيد
هنوز تشنه خون است تيغ مژگانش
زگرد خوان فلک دست حرص کوته دار
که سنگ ريزه منت سرشته بانانش
گشاده روى بود در حريم ديده مور
دلى که وسعت مشرب بود بيابانش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید